خنک شدن هوا

ساخت وبلاگ

هوا سرد است. سرد،نه ان قدر که نتوان سردی را تحمل کرد. خنک است اما نمی دانم چرا داخل شرکت کولر گازی روشن است. سرد هم برای خودش دنیایی دارد که باید ساعت ها در مورد آن نوشت همین لحظه آقای مومنی کولر را خاموش کرد و من فهمیدم سردی دارد بر روی همه اثر می گذارد. راستی نمی دانم چرا این دوروز دوباره معده ام درد گرفته است. دوباره درد می آید و دوباره می رود. دردها برای خودشان دنیایی دارند. اصلن هنوز خیلی از متفکران هم نتوانسته اند درک کنند درد چرا به وجود آمده است. راستی یادم رفت از تماشای فیلم کشتن گوزن مقدس بگویم. یادش بخیر یک زمانی در مورد فیلم هایی که میدیدم در این جا می نوشتم. نوشتن در این ورد هم سالهاست فراموش شده استو. راستی چرا نوشته هایی من انسجام ندارد. چرا به هم دیگر وصل نیست. هرکدام به هرسمتی که دوست داشته باشند می روند.خوب ایت از کتابها هم بنویسم. خوب است یک موضوع را انتخاب کنم و بعد در مورد ان موضوع بنویسم. یا مثلا یک داستان کوتاه را شروع کنم و هر روز یک صفحه در مورد ان داستان بنویسم. داستان سردی هوا و یا خیس شدن زیر باران هم می تواند آغاز راه باشد. راستی دوست دارم یک مطب در مورد اول مهرماه بنویسم.

گریز رنگ خیال...
ما را در سایت گریز رنگ خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unkamala بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 17:33