از نامه ها

ساخت وبلاگ

بیرون هوا بارانی است. عطر باران همه جا را گرفته است و من دوست دارم در این هوا دستان تو را دردستانم بگیرم.و در زیر باران آن قدر قدم بزنم که خیس خیس شوم.البته به شرطی که بعدش باد خنک نیاید که این طور سرم دوباره در می گیرد.این سینوزیتی که در ذهنم مانده است بیشتر اذیتم می کند تا ان چیزی که هست. بیرون هوا کمی تاریک شده است. ستاره ها کم کم شروع کردهاند به چشمک زدن. و من بی هوا دستانم را روی این صفحات می گذارم و دوست دارم هر چه زودتر به سمتی بروم که عاشقانه باز با تو قدم بزنم. راستی توجه کرده ای انسان نمی تواند برای دوست داشتن قیمت بگذارد. این همان حکایتی است که شاید روزی داستانتش را برای شما بیان کردم. آب و هوا که خوب باشد آدم می تواند به هر سمتی که دوست دارد برود. این برنام هایی که تازگی ها میگویند بارها برای من گفته شده است و لی دروغ چرا من تا چشمانم را می بندم ناگهان تو در مقابل چشمان من می آیید. راستی من را ببخش که نوشته ایم این قدر درهم و برهم است. خلی دوست دارم بدون غلط برای تو بنویسم، اما آن قدر دستانم را تند تند را روی این صفحات می گذارم که هم به نتیجه نمی رسم.از فردا یک برنامه ای برای نوشتن می گذارم. یعنی هر بار خواستم بنویسم. یک موضوع را انتخاب می کنم و بعد در مورد آن موضوع تا آنجا که بتوان می نویسم. فردا در مورد سردرد می نویسم.بیرون هوا بارانی است. عطر باران همه جا را گرفته است و من دوست دارم در این هوا دستان تو را دردستانم بگیرم.و در زیر باران آن قدر قدم بزنم که خیس خیس شوم.البته به شرطی که بعدش باد خنک نیاید که این طور سرم دوباره در می گیرد.این سینوزیتی که در ذهنم مانده است بیشتر اذیتم می کند تا ان چیزی که هست. بیرون هوا کمی تاریک شده است. ستاره ها کم کم شروع کردهاند به چشمک زدن. و من بی هوا دستانم را روی این صفحات می گذارم و دوست دارم هر چه زودتر به سمتی بروم که عاشقانه باز با تو قدم بزنم. راستی توجه کرده ای انسان نمی تواند برای دوست داشتن قیمت بگذارد. این همان حکایتی است که شاید روزی داستانتش را برای شما بیان کردم. آب و هوا که خوب باشد آدم می تواند به هر سمتی که دوست دارد برود. این برنام هایی که تازگی ها میگویند بارها برای من گفته شده است و لی دروغ چرا من تا چشمانم را می بندم ناگهان تو در مقابل چشمان من می آیید. راستی من را ببخش که نوشته ایم این قدر درهم و برهم است. خلی دوست دارم بدون غلط برای تو بنویسم، اما آن قدر دستانم را تند تند را روی این صفحات می گذارم که هم به نتیجه نمی رسم.از فردا یک برنامه ای برای نوشتن می گذارم. یعنی هر بار خواستم بنویسم. یک موضوع را انتخاب می کنم و بعد در مورد آن موضوع تا آنجا که بتوان می نویسم. فردا در مورد سردرد می نویسم.

گریز رنگ خیال...
ما را در سایت گریز رنگ خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unkamala بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 21:24